چکیده مقاله
هدف از اين مطالعه تعيين رابطه بين مناطق جغرافيايی، تيپ شخصيتی، وضعيت اجتماعی- اقتصادی و عوامل دموگرافيک با استرس شغلی بود. روش: در يک مطالعه توصيفی- مقطعی، 749 نفر از کارکنان با استفاده از نمونهگيری خوشهای دو مرحلهای انتخاب گرديدند. ابزارهای اندازهگيری، پرسشنامه استرس شغلی HSE، پرسشنامه تيپ شخصيتی فرامينگهام و پرسشنامه محقق ساخته بودند. دادهها با استفاده از تحليل رگرسيون مورد تحليل قرار گرفت. يافتهها: نتايج بدست آمده نشان داد، متغيرهای جنس، وضعيت تاهل و سطح اجتماعی- اقتصادی با استرس شغلی رابطه معنادار نداشتند درحاليکه متغيرهای منطقه جغرافيايی، تيپ شخصيتی، سن و تحصيلات در استرس شغلی موثر بودند. بدين معنا که با افزايش تحصيلات و بهبود وضعيت آب و هوايی، استرس شغلی کمتر بود. همچنين افراد با تيپ شخصيتی "الف" دارای استرس شغلی بيشتری نسبت به افراد با تيپ شخصيتی "ب"بودند. بهعلاوه تيپ شخصيتی "الف" و منطقه جغرافيايی، بيشترين سهم را در استرس شغلی داشتند. نتيجهگيری: با توجه به نتايج بدست آمده توصيه می شود در بهکارگيری افراد به ويژگيهای شخصيتی، عوامل جغرافيايی، تحصيلات و سن توجه شود.