تأثیر آموزش‏های شناختی- رفتاری بر تعدیل انتظارات غیرمنطقی، بلوغ عاطفی و نارضایتی زناشویی در زنان

بدون شک در بروز اختلافات زناشويی عوامل مختلفی مؤثرند که از ميان آنها می‌توان از داشتن انتظارات غيرمنطقی در زندگی مشترک و عدم بلوغ عاطفی نام برد. در اين مطالعه کارآمدی آموزش‏های شناختی- رفتاری در جهت کاهش ميزان نارضايتی زناشويی و افزايش بلوغ عاطفی مورد آزمون قرار گرفته است. روش‌: در يک مطاله تجربی، 30 نفر زن متأهل (15 نفر گروه آزمايش و 15 نفر گروه کنترل) در فرهنگسرای خانواده شهر تهران به‏مدت چهار هفته تحت آموزش‏ شناختی- رفتاری درباره مسائل زناشويی قرار گرفتند. آزمودني‏ها پرسشنامه نگرش نسبت به ازدواج، پرسشنامه بلوغ عاطفی و پرسشنامه رضايت زناشويی انريچ را در پيش‏آزمون و پس‏آزمون تکميل کردند. يافته‌ها: از تحليل واريانس با اندازه‏گيری مکرر برای تعيين معناداری تفاوت ميانگين‏های گروه آزمايش و کنترل در متغيرهای انتظارات غيرمنطقی، بلوغ عاطفی و نارضايتی زناشويی استفاده شد. نتايج نشان داد که اثر متقابل گذشت زمان و تأثير عمل آزمايشی در هر سه مؤلفه فوق در گروه آزمايش تغيير معنادار ايجاد نموده است. نتيجه‌گيری: به‏نظر می‌رسد بتوان با به‏کارگيری آموزش‏های شناختی- رفتاری، زمينه کاهش انتظارات غيرمنطقی، افزايش بلوغ عاطفی و پيشگيری از بروز نارضايتی زناشويی را فراهم کرد.