چکیده مقاله
اين پژوهش بهمنظور بررسی انسداد فکر در يادگيری فضايی برای جستجوی هدف، متقابلا در يک مسير مارپيچ و پلکانی در يک محوطه فروشگاهی مورد بررسی قرار گرفت. روش: روش از نوع تجربی بود. پژوهش در يک محوطه فروشگاهی با 350 بوتيک مورد بررسی قرار گرفت. 100 نفر شرکتکننده بهطور تصادفی انتخاب شدند که میبايست در دو مسير پلکانی و مارپيچ با آدرس کلامی و آموزش تصويری (ارائه نقشه) به جستجوی هدف میپرداختند. متغيرهای پژوهش، آموزش در دو سطح کلامی و نقشه و مسير در دو سطح مارپيچ و پلکانی بودند. يافتهها: نتايج نشان داد که اثر انسداد فکر، زمانی که شرکتکنندگان در محوطه مارپيچ با آموزش کلامی رها میشدند، بهطور قابل توجهی قویتر بود. طبق نتايج بدستآمده توسط آنوای دو راهه، ميانگينهای مولفه مسير در مقايسه با ميانگينهای مولفه آموزش، از معناداری بيشتری برخوردار بودند. به علاوه تعامل مسير و نوع آموزش نيز معنادار بود. نتيجهگيری: با توجه به يافتههای پژوهش تعامل آموزش و مسير در آزمايشهای يادگيری فضايی در انسان قابل توجه است. يافتههای اين پژوهش به خوبی تاييد کردند که آموزش فضايی نسبت به آموزش کلامی، فرد را کمتر دچار انسداد فکر در يادگيری فضايی میکند.