چکیده مقاله
در تبيين ابتلا به اختلال وسواسی – اجباری (OCD) تحقيقات اخير معتقد به نقش کليدی شش حوزه شناخت ناکارآمد شامل احساس مسئوليت برای صدمه و آسيب، ارزيابی تهديد و خطر، نياز به برخورداری از اطمينان، اهميت دادن به افکار، کنترل افکار و کمال هستند. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی نقش باورهای وسواسی ( باورهای ناکارآمد ) درپيش بينی گرايش به شستشوی وسواسی-اجباری است. روش: 390 نفر از دانشجويان دانشگاه تبريز به روش نمونهگيری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامههای وسواسی – اجباری مادزلی و باورهای وسواسی(OBQ-44) به منظور جمع آوری اطلاعات استفاده شدند. برای تحليل دادهها از روشهای آماری همبستگی پيرسون و رگرسيون چند گانه گام به گام استفاده شد. يافتهها: تحليل داده ها نشان دادند که باورهای ناکارآمد نياز به يقين، کمالگرايی، اهميت افکار، احساس تهديد و کنترل افکار، به ترتيب اهميت قادرند تغييرات زير مجموعه شستشوی وسواسی- اجباری را در افراد مورد مطالعه به طور معنادار(در سطح01/0 P<)پيشبينی کنند، که در اين ميان نياز به يقين 33 درصد از واريانس متغير ملاک شستشو را پيش بينی میکند .باور ناکارآمد کمالگرايی 5 درصد و اهميت افکار و احساس تهديد هر دو 2 درصد و باور به کنترل افکار 1 درصد از اين متغير را پيشبينی میکنند . نتيجهگيری: باورهای ناکارآمد وسواسی میتوانند عامل زمينه ساز اختلال وسواسی-اجباری شستشو شوند. لذا در مداخلات درمانی، توجه به اين باورها و اصلاح آنها ضروری به نظر میرسد.