چکیده مقاله
طرحوراه ناسازگار اوليه و دشواری در نظمبخشی هيجانی به صورت جداگانه، در چندين مدل آسيبشناسی روانی به منزلهی مؤلفههای کليدی در اختلالات روانی خاص، در نظر گرفته شدهاند. هدف از انجام پژوهش حاضر، نقش طرحوراههای ناسازگار اوليه به عنوان عامل شناختی و نقش دشواری در نظمبخشی هيجانی به عنوان عامل عاطفی در بروز اضطراب در ميان دانشجويان بود. روش: بدين منظور تعداد 200 (108دختر و 92 پسر) نفر از دانشجويان دانشکدههای مختلف دانشگاه خليج فارس که به روش نمونهگيری خوشهايی تصادفی مرحلهايی انتخاب شده بودند، مقياس دشواری در نظمبخشی هيجان، فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره و پرسشنامه اضطراب بک را تکميل نمودند. داده ها با استفاده از روش آماری رگرسيون گام به گام تحليل گرديد. يافتهها: بر اساس نتايج تحليل رگرسيون به شيوه گام به گام در زمينه دشواری در نظمبخشی هيجانی، مهمترين متغير راهبردهای محدود است و متغير مهم ديگر، دشواری در کنترل تکانه است. نتايج اين تحليل در زمينه طرحوارههای ناسازگار اوليه، به ترتيب طرحوارههای آسيبپذيری نسبت به بيماری و رهاشدگی را استخراج میکند. نتايج اين تحليل در کل، به ترتيب نقش طرحواره ناسازگار آسيبپذيری نسبت به بيماری، طرحواره ناسازگار رهاشدگی و دشواری در کنترل تکانه را نشان میدهد. نتيجهگيری: بر اساس يافتههای پژوهش، نقش همزمان عوامل شناختی و عاطفی در بروز اضطراب در جمعيت دانشجويی شايان توجه است. يافتهها بر اساس نظريههای شناختی/ عاطفی از اضطراب تبيين شده است.