چکیده مقاله
هدف این مقاله طرح مسئله مورد نیاز در تمدن دینی با نام «مدیریت دانش دینی (دینبنیان)» است. در بیست سال اخیر، مطالعاتی با نام «مدیریت دانش» شکل گرفته و ظرفیتهای نظری و عملی آن آشکار شده است. با معرفی این مسئله، در جستجوی پاسخی برای این سؤال هستیم که آیا میتوان به نحو مطلوب از تجربههای دانش مدیریت در تأسیس میان رشتههای جدید، مانند مدیریت دانش برای تمدن دینی نیز بهرهبرداری کرد و رشتههای نوین مدیریتی متناسب با نیازهای فرهنگی و تمدنی جامعه مسلمانان را تأسیس نمود؟ این مسئله با مسئله پیچیدۀ دینی نمودن علوم پیوند میخورد. اینگونه به نظر میرسد که طرح درست این مسئله، میتواند زمینه همکاری پژوهشگران حوزه مدیریت، بهویژه محققان مطالعات مدیریت دینی را فراهم آورد. مدیریت دانش و بازتعریفی از آن در تمدن دینی براساس مبادی و مبانی مورد نظر دینِ اسلام، و نیز سنّتهای دانشی دانشمندان جهان اسلام، میتواند سرآغاز نگرشی جدید در قلمرو مدیریت و تدبیر امور مسلمانان باشد و افقهای جدیدی را بر روی عالمان و عاملان مدیریت بگشاید. در مقاله از الگوی روششناختی شکلگیری مسائل و نظریهها در یک تمدن استفاده شده است و از نظر محتوای تحلیلی و توصیفی بر مبنای مدل، سِفْرهای چهارگانه (اَسفار اربعه) به عنوان مدل پایه تمدن دینی و براساس اصول و مبانی پانزدهگانه این تمدن است. این اصول و مبانی از اندیشههای حضرت آیتاللّه جوادی آملی اقتباش شدهاند.