چکیده مقاله
اندیشه عدالت، در سال 1971 از سوی جان راولز[1] مطرح و با استقبال بسیاری مواجه شد. این رویکرد در حیطه اخلاق نیز وارد شده و اندیشه عدالتگرایی اخلاقی را شکل داد. طبقهبندیهای مختلفی برای عدالت سازمانی عنوان شده است، ولی طبقهبندیای که گرینبرگ[2] (1993) مطرح کرد، طرفداران بسیاری یافت. گرینبرگ عدالت سازمانی را در سه بخش عدالت توزیعی، عدالت رویهای و عدالت تعاملی (شامل عدالت میان فردی و عدالت اطلاعاتی) سازماندهی میکند. رویکرد عدالتمحور بیش از جنبه اخلاقی، جنبه حقوقی دارد؛ چرا که مفهوم عدالت بر الزام سازمان بر احقاق حق افراد تمرکز دارد. با این حال، از جنبه اخلاقی نیز بر سازمان تأثیر نهاده است. براساس مطالعات انجام شده ارزشهای اخلاقی سازمان، بر عدالتِ رویهای و عدالتِ توزیعی تأثیر میگذارد، بهبود عدالت سازمانی باعث افزایش تعهد سازمانی شده و افزایش تعهد سازمانی، باعث ارتقای رفتار اخلاقی کارکنان میشود.