چکیده مقاله
کيفيت و محتوای همه نظامهای آموزشی تا حد زيادی متأثر از برنامه ريزی دقيق و کاربرد ابزار وسبکهای تربيتی متناسب است که بتواند در پيشبرد اهداف آموزشی جامعه نقش آفرينی کند. پژوهش حاضر، بررسی ومقايسه نقش سبکهای تربيتی خانوادههای سنتی ومدرن برعملکرد تحصيلی فرزندان است که بيان کننده سبک علمی ـ کاربردی خانوادههای سنتی و مدرن در تربيت و عملکرد تحصيلی و ارائه راهکار به آنهاست که مربيان اصلی فرزندان هستند. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی پيرسون است. جامعه آماری اين پژوهش را کليه دانشآموزان دختر و پسر دوره دبيرستان منطقه 8 آموزش و پرورش شهر تهران که در سال تحصيلی 91 ـ 92 مشغول به تحصيل بودند، شامل میشود که از بين آنها 428 نفر (192 دختر و 236 پسر) به روش نمونهگيری تصادفی انتخاب شدند. ملاک عملکرد، بر اساس معدل کتبی سال قبل يا ترم گذشتهشان بود. برای جمعآوری اطلاعات از يک پرسشنامه محقق ساخته با تعداد 42 پرسش استفاده شد. به منظور برآورد همسانی درونی، ازروش آلفای کرانباخ ابتدا برروی يک نمونه50 نفری که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، اجرا گرديد و ضريب اعتبار محاسبه شده 871 /0 به دست آمد. نتايج نشان دادند که 1 ـ سبکهای تربيتی میتوانند پيشرفت تحصيلی را پيشبينی کنند. 2 ـ بين متغيرهای سبکهای تربيتی و عملکرد تحصيلی رابطه معناداری وجود دارد. )05/0> (p3ـ بين ميانگين نمرههای دختران و پسران تفاوت معناداری وجود دارد؛ يعنی پسران بيشتر از دختران به سبک تربيتی مدرن پرورش میيابند. 4 ـ درسبک تربيت ترکيبی (سنتی و مدرن) تفاوت معناداری بين دختران و پسران وجود نداشته است.