چکیده مقاله
هدف اين پژوهش بررسی نقش تعديلی پنج عامل بزرگ شخصيت بر ارتباط بين عدالت سازمانی ادراکشده و رفتار مدنی سازمانی است. نمونۀ پژوهش 148 نفر از کارکنان يک مجموعۀ اداری بودند که به شيوۀ نمونهگيری دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامۀ پنج عامل بزرگ شخصيت (دنوی و اوزوالد، 2012)، پرسشنامۀ عدالت سازمانی (شيبااوکا و همکاران، 2010) و پرسشنامۀ رفتار مدنی سازماني (لی و آلن، 2002) بودند. دادهها با استفاده از تحليل رگرسيون سلسلهمراتبی تجزيه و تحليل شدند. نتايج نشان داد که وظيفهشناسی، رابطۀ بين عدالت توزيعی و رفتارهای مدنی ـ سازمانی معطوف به سازمان را تعديل میکند و همچنين برونگرايی و توافقپذيری، رابطۀ عدالت بينفردی را با رفتار مدنی سازمانی معطوف به سازمان تعديل مینمايند. تحليل رگرسيون تعقيبی نشان داد که وقتی وظيفهشناسی و برونگرايي بالاست، رابطه معنادار مثبتی بين عدالت توزيعی و بينفردی ورفتار مدنی سازمانی معطوف به سازمان وجود دارد، اما وقتی توافقپذيری بالا است، افزايش عدالت بينفردی منجر به کاهش رفتارهای مدنی سازمانی معطوف به سازمان میشود. نتايج اين پژوهش نشان داد که پنج عامل بزرگ شخصيت از مجموعه عواملی هستند که لازم است در هنگام مطالعه رابطه عدالت سازمانی با رفتارهای انسان در محيط کار مورد توجه قرار گيرند.