تحریک‌پذیری‌های شدید و دائمی در کودکان: چالش‌های تشخیصی و نقش DSM


نویسنده
دکتر الهام شیرازی *، دکتر امیر شعبانی ، دکتر جواد علاقبندراد
سال انتشار:

چکیده مقاله

تحریک‌پذیری‌های شدید و دائمی (غیردوره‌ای) در 3/3 درصد کودکان دیده می‌شود و به مراقبت‌های جدی بالینی نیاز دارد. چهارمین ویراست راهنمای آماری و تشخیصی اختلال‌های روانی (DSM-IV) دستورالعملی برای تشخیص‌گذاری روی این کودکان ندارد و این موضوع سبب اختلاف نظر بالینگران در تشخیص و درمان شده است. تدوینگران DSM-5 تلاش کرده‌اند تا گامی برای رفع این کاستی بردارند. روش: داده‌ها در یک بررسی مروری که تا زمستان 1391 ادامه داشت، با جست‌وجو در پایگاه‌های معتبر انگلیسی و فارسی گردآوری شد. از میان یافته‌های جست‌وجو، 66 مقاله، دربرگیرنده مقاله‌های مروری، فراتحلیل، پژوهش‌های بالینی شاهددار، مقاله‌های اصیل و گزارش‌های موردی، جدا شد. در 46 مورد اصل مقاله مطالعه شد، اما در 20 مورد ناچار به چکیده بسنده شد. کیفیت مقاله‌ها از سوی نگارندگان به‌طور جداگانه بررسی شد و مقاله‌هایی که روی کیفیت آنها اتفاق ‌نظر وجود داشت، بررسی و تحلیل شدند. یافته‌ها: صاحب‌نظران همواره در مورد ارزش تحریک‌پذیری در تشخیص اختلال‌های کودکان مناقشه داشته‌اند. در دهه گذشته، دیدگاه بالینی حاکم، تحریک‌پذیری‌های شدید و دائمی را نماد اختلال دوقطبی در کودکان می‌دانست. به‌نظر می‌رسد ارزش تشخیصی تحریک‌پذیری با میزان شدت و دائمی/دوره‌ای بودن آن ارتباط دارد. به بیان دیگر، تحریک‌پذیری تنها در صورتی که شدید و دوره‌ای باشد، برای اختلال دوقطبی ارزش تشخیصی یا پیش‌بینی‌کننده دارد. در DSM-5، نام اختلال بدسامانی خلق ایذایی (DMDD) روی این نشانه‌ها نهاده و معیارهای آن تنظیم شده است. نتیجه‌گیری: مهم است کودکان مبتلا به تحریک‌پذیری‌های شدید و دائمی (غیردوره‌ای) جایگاه مشخصی در DSM-5 داشته باشند تا ضمن رفع سردرگمی بالینگران، اجرای پژوهش‌های دقیق برای دسته‌بندی صحیح تشخیصی و درمانی آنان تسهیل شود


فرم ثبت نظرات شما

نام و نام خانوادگی:
شماره همراه:
آدرس ایمیل:
نظر شما:
 

نظرات کاربران:

تاکنون نظری برای این مقاله ثبت نشده است