چکیده مقاله
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تکانشگري و راهبردهاي تنظیم شناختی هیجان در
بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی و اختلال افسردگی اساسی بود. روش: در این پژوهش
از بین مراجعهکنندگان به بیمارستان امام حسین، به روش نمونه گیري در دسترس، 50
بیمار که شامل 25 بیمار دوقطبی ( 11 زن و 14 مرد ) و 25 بیمار افسرده ( 15 زن و 10
مرد) بود انتخاب شدند . گروه کنترل ر ا 25 شرکت کنندة بهنجار ( 13 زن و 12 مرد )
تشکیل میدادند که از نظر متغیرهاي جمعیتشناختی همانند سن ، میزان تحصیلات ،
وضعیت تأهل با گروه بیماران همتاسازي شده بودند . براي جمع آوري دادهها ، از دو
و تکانش گري (CERQ-short) پرسشنامۀ نظمجویی شناختی هیجان -فرم کوتاه
استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان دادند که میانگین نمرات بیماران مبتلا (BIS- بارت ( 11
به اختلال دوقطبی و افسردگی اساسی در هر سه بعد شناختی / توجهی ، حرکتی و
بیبرنامگی تکانشگري بیشتر از گروه کنترل سالم است، در حالی که بین دو گروه بیمار
در این ابعاد تفاوت معنادار وجود ندارد. در راهبردهاي ناسازگارانۀ تنظیم شناختی ملامت
خویش، نشخوارگري و فاجعهسازي نمرات دو گروه بیمار بیشتر از گروه کنترل بود . در
راهبرد ملامت دیگران و پذیرش، بین سه گروه تفاوت معناداري مشاهده نشد، اما در
راهبردهاي سازگارانۀ تمرکز مجدد بر برنامهریزي، ارزیابی مجدد مثبت و دیدگاهگیري و
تمرکز مجدد مثبت، تفاوت معناداري مشاهده شد. نتیجهگیري: این یافته ها بر اهمیت
نقش تکانشگري و راهبردهاي تنظیم شناختی هیجان در اختلال دوقطبی و اختلال
افسردگی اساسی تأکید دارند.