چکیده مقاله
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسۀ انعطافناپذیري شناختی و راهبردهاي حل مسأله
در دانشجویان داراي نشخوار فکري و بدون نشخوار فکري اجرا شد. روش: این پژوهش
از حیث هدف بنیادي و از نظر شیوة جمعآوري دادهها توص یفی است . جامع ۀ آماري
پژوهش را تمامی دانشجویان دانشگاههاي دولتی شهر تهران تشکیل میدادند که بعد از
انتخاب تصادفی چهار دانشگاه ، 400 دانشجو با روش نمونهگیري دردسترس انتخاب و
مقیاسهاي سبک پاسخدهی و افسردگی بک براي آنها اجرا شد. بعد از تحلیل اولی ه، 60
نفر به عنوان نمونۀ هدف انتخاب و به دو گروه نشخوارکننده و غیرنشخوارکننده تقس یم
شدند. در مرحلۀ بعد آزمون گنجینۀ لغات، کارتهاي ویسکانسین و پرسشنامۀ سبکهاي
حل مسأله اجرا شد. نتایج با استفاده از آزمونهاي آماري تحلیل کوواریانس چندمتغیره و
تحلیل واریانس تحلیل شد. یافتهها: یافتهها نشان دادند که از نظر خطاي درجاماندگ ی و
شکست در حفظ مجموعهسازي افراد داراي نشخوار فکر ي و بدون نشخوار فکر ي
تفاوت معناداري دارند. همچنین بین گروهها فقط در راهبرد درماندگی و مهارگري تفاوت
معنادار وجود دارد و در سایر راهبردهاي حل مسأله دو گروه تفاوت معنادار ي ندارند .
نتیجهگیري: با استفاده از درمان درجاماندگی میتوان نشخوار فکري و افسردگی را کاهش
داد، بنابراین درمانگران با یافتن فنونی براي افزایش انعطافپذیري شناختی و آموزش آن
به بیماران میتوانند افقهاي تازهاي در برابر درمان افسردگی ایجاد کنند.