چکیده مقاله
هدف اين پژوهش بررسی رابطۀ بين مؤلفه هيجانی شادی (عواطف مثبت و منفی)، ابعاد هويت و جهتگيری هدف در قالب يک مدل علّی است. شرکتکنندگان پژوهش 530 (353 دختر و 177 پسر) دانشجوی دانشگاه شيراز سال تحصيلی 88 ـ87 بودند. ابزار اندازهگيری شامل مقياس ابعاد هويت ( AIQ-TV ) چيک، اسميت و تروب (2002)، مقياس اهداف پيشرفت اليوت و مکگريگور (1999، 2001) و مقياس عاطفۀ مثبت و منفی ( PANAS ) واتسون، کلارک و تلگن (1985) بود. پايايی پرسشنامهها به روش آلفای کرونباخ و روايی آنها با استفاده از روش تحليل عاملی محاسبه شد. مدل فرضی با استفاده از رگرسيون چندگانه به شيوۀ همزمان و براساس روش مراحل بارون و کنی (1986) تحليل گرديد. نتايج حاصل از تحليل مسير در خصوص نقش واسطهگری جهتگيری هدف بين ابعاد هويت و شادی نشاندهندۀ نقش واسطهای هر چهار جهتگيری هدف بود و از بين مسيرها، مسير هويت شخصی به واسطۀ هدف تسلط ـ گرايشی (01/0 P< ، 30/0 = β ) بر عاطفۀ مثبت (01/0 P< ، 32/0= β ) قویترين مسير واسطهگری را نشان داد.
واژههای كليدي: جهتگيري هدف، عواطف مثبت و منفي، ابعاد هويت