افزايش روزافزون شيوع اضطراب و افسردگي يكي از عمده ترين دلمشغوليهاي جوامع عصر ماست كه نه تنها افراد مبتلا را دچار مشكل مي كند و از هم پاشيدگي خانواده ها را در پي دارد بلكه با كاهش كـارآمدي نيـروي كار به صـورت مستقيم يا غيـرمستقيم، صدمه هـاي جبران ناپذيري را به پيكـره اقتصادي و اجتماعي جامعه وارد مي سازد. پس اين پرسش مطرح مي شود كه چرا چنين است و چه بايد كرد؟
دههـا سال است كه روان شناسان، روان پزشكان، عصب شناسان و به طور كلي همه متخصصان شاخه هاي علمي كه به گونه اي حل اين معضل را بر عهده دارند با تدارك روشهاي مختلف، كوشش همه جانبه اي را براي كمك به افراد مبتلا به عمل مي آورند و بر تعداد روشهاي درمانگري اين اختلالها مي افزايند. مع هذا با افزايش چشمگير تعداد افراد مبتلا، اين معضل به صورت يك مساله جهاني در آمده است و اين پرسش همچنان پابرجا مانده كه چه بايد كرد.