چکیده مقاله
در این مقاله ضمن اشاره به تاریخچه و اهمیت آموزش مدیران و کارکنان دولت به ارزیابی دو رویکرد قدیم و جدید آموزش ضمن خدمت مدیران و کارکنان دولت پرداخته شده است. ابتدا اهداف و برنامههای هر رویکرد، بررسی شده است. پس از آن با طرح آسیبهای رویکرد اول که تیم پژوهشی سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور انجام داده است، براساس الگوی ارزشیابی سیمایی "استیک" (سیف، 1375، ص81) دو رویکرد مقایسه شده است. این بررسی نشان میدهد هر یک از رویکردها بخشی از برنامهریزی استراتژیک مرکز آموزش مدیریت دولتی سابق (گام اول فرهنگ سازی، گام دوم تخصصگرایی، گام سوم بومی سازی آموزش مدیران و کارکنان دولت) را دنبال کرده است. طراحی و اجرای برنامهها در رویکرد قدیم به فرهنگسازی آموزش مدیران در دستگاهها پرداخته است. طراحی و اجرای برنامه در رویکرد جدید بر مبنای تأمین نیاز دستگاهها و لذا تخصص گرایی شکل گرفته است. در بخش نتیجهگیری عنوان شده است که رویکرد جدید به مانند رویکرد قدیم، مشکلاتی را در بر داشته و نیاز به آسیبشناسی دارد و همچنین وجود رویکرد جدید به معنای مردود شناختن رویکرد قدیم نیست. در پایان پیشنهادهایی مبنی بر سنجش و مقایسه اثربخشی دو رویکرد؛ آسیب شناسی رویکرد جدید و مقایسه آن با رویکرد قدیم، سازماندهی مجدد واحدهای تشکیلاتی سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور در طراحی، برنامهریزی و اجرای دورههای آموزشی، توجه به گام سوم برنامه استراتژیک یعنی بومیسازی ساختاری و محتوایی آموزش مدیران و کارکنان عنوان شده است.