چکیده مقاله
اين پژوهش با هدف بررسی رابطه سبکهای تفکر و راهبردهای يادگيری با عملکرد تحصيلی دانشجويان دانشگاه آزاد يزد انجام گرفت. روش پژوهش، توصيفی ـ همبستگی بود و سه پرسشنامه سبکهای تفکر استرنبرگ ـ واگنر (Sternberg-Wagner) ، راهبردهای يادگيری ASSIST و عملکرد تحصيلی درتاج (Dortaj) ، توسط 350 نفر از دانشجويان (220 پسر و 130 دختر) که به صورت نمونهگيری طبقهای انتخاب شده بودند، تکميل و بررسی شد. دادهها با استفاده از روش ضريب همبستگی پيرسون(Pearson) ، رگرسيون چندگانه مدل ورود(ENTER) و آزمون t تجزيه و تحليل شد. نتايج نشان دادند که بين سبکهای تفکر و راهبردهای يادگيری عميق و راهبردی با عملکرد تحصيلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و تنها بين راهبرد يادگيری سطحی با عملکرد تحصيلی رابطه معناداری به دست نيامد. از متغير سبکهای تفکر سه سطح و از متغير راهبردهای يادگيری يک سطح در پيشبينی عملکرد دانشجويان سهيم بودند. دو جنس در متغيرسبکهای تفکر قانونی، محافظهکار، سلسله مراتبی، آنارشی و درونی تفاوت معنادار نشان دادند.
واژههای كليدي: راهبردهای يادگيری، سبکهای تفکر، عملکرد تحصيلی، دانشجويان،