چکیده مقاله
واژه پارادایم چنان در تار و پود رشتههای مختلف، از علوم طبیعی گرفته تا علوم انسانی، نفوذ کرده که درک مفهوم و ابعاد آن برای هر پژوهشگر لازم و ضروری نماید و بر این اساس به مفهومی غالب در فلسفه علم تبدیل شده است. تعاریف مختلفی از پارادایم ارائه کردهاند، ولی میتوان پارادایم را مجموعهای از باورها و پیشفرضهای بنیادی تصور کرد که در هستیشناسی، شناختشناسی و روششناسی متجلی میشود.
تقسیمبندیهای متعددی از پارادایمها انجام شده، ولی در ادبیات علم سازمان و مدیریت، تقسیم پارادایمها به اثباتگرایی، تفسیری، تئوری انتقادی، فمینیست، پست مدرنیست و تئوری آشوب غالب تر است. در این مقاله با شرح هر پارادایم، ارکان سهگانه آن مورد بررسی قرار گرفته و با اشاره به کاربرد آنها در علم سازمان و مدیریت نتیجهگیری میشود که در پژوهشهای مدیریتی، همه پارادایمهای مذکور میتوانند در حوزههای مختلف مورد استفاده قرار گیرند.