چکیده مقاله
در پژوهشهای آقای گولد و همکاران(1994) بهطور غالب، سه شیوه مادری با نام شیوه برنامهریزی استراتژیک (SP)، شیوه کنترل استراتژیک (SC) و شیوه کنترل مالی (FC) شناسایی شده است که به اعتقاد آنها، شرکت های مادر در اتخاذ هر یک از این سه شیوه نیازمند داشتن درک و دانشی مناسب از کسبو کارهای خود هستند. این مقاله سه شیوه مادری گفته شده را با ابعاد ماتریس مادری تلفیق کرده و الگویی برای انتخاب شیوه مادری براساس میزان درک شرکت مادر از کسبو کارها و توانایی کمک مادر به آنها عرضه میکند. در این الگو فرضیه اصلی پژوهش با عنوان:" بین نوع شیوه مادری و میزان درک و توانایی کمک مادر به کسبو کارهای تابعه رابطه معناداری وجود دارد"، بههمراه نه فرضیه فرعی در شرکتهای مادر نمونه ایرانی مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد. روش پژوهش به لحاظ نتیجه پژوهشی توسعهای، به لحاظ هدف توصیفی–تبیینی و به لحاظ نوع داده، کمی است. روش آماری بهکار گرفته شده آزمون ضریب همبستگی، نسبت موفقیت و علامت است. نتایج تجزیه تحلیل فرضیهها نشان میدهد؛ فرضیه اصلی پژوهش مورد تأیید قرار گرفت. همچنین از میان فرضیههای فرعی پژوهش سه فرضیه تأیید، دو فرضیه تأیید نشد و در خصوص چهار فرضیه فرعی دیگر در شرکتهای مورد پژوهش نمونه کافی مشاهده نشد. بهعلاوه؛ بهطور غالب بین اندازه ستاد شرکت مادر (تعداد نفرات شاغل در ستاد) با شیوه مادری منتخب تناسب نسبی برقرار است.
کلیدواژگان