چکیده مقاله
سرعت تغییرات محیط در ابعاد درونی و بیرونی، منجر به اتخاذ راهبردهای نوینی از جمله یادگیری، کیفیت و خلق دانش توسط سازمانها شده است. بهطوریکه بین وجود چنین ویژگیهایی و قابلیت ادامه حیات و رقابتپذیری آنها رابطهی مثبت و معناداری وجود دارد. مفاهیم یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده سابقهای بیش از سه دهه دارند و با وجود الگوها و مدلهای مختلف، همچنان نیاز به الگویی که بتواند ارتباط این دو مفهوم را بهصورت شفاف تبیین کند، محسوس است. در مقالهی حاضر که از جمله مقالات مفهومی میباشد، سعی شده با استفاده از روش پژوهش تحلیلی، این نقیصه با ارائهی الگویی یکپارچه که برگرفته از نظریات تعدادی از صاحبنظران برجسته در حوزه مربوطه میباشد، برطرف گردد. الگوی مذکور شامل سه بخش میباشد؛ در بخش اول توانمندسازهای یادگیری بهعنوان زیربنای ایجاد سازمان یادگیرنده با رویکردی منبعمحور مطرح شده است که شامل دو سطح سازمانی(ساختار) و غیرسازمانی(افراد) میباشد و برگرفته از نظریه واتکینز و مارسیک است. در بخش فرآیند، نظریهی یادگیری سازمانی هابر بهعنوان پیونددهندهی توانمندسازها و عملکرد تشریح شده است و بخش عملکرد به ترسیم ویژگیهای سازمان یادگیرنده تحت عنوان مفهوم "هرم سازمان یادگیرنده" با توجه به نظریات افرادی همچون سنگه و نانوکا اختصاص یافته است. باتوجه به رویکرد نظامگرای حاکم بر طراحی مدل و لحاظ نمودن توانمندسازها، فرآیند و عملکرد بهعنوان ابعاد اصلی آن، به نظر میرسد بهعنوان اولین مطالعهی صورت گرفته در این زمینه، بتواند در درک بیشتر مفاهیم مذکور راهگشا باشد. این مقاله با ارائهی پیشنهادهایی کاربردی و پژوهشی خاتمه مییابد
کلیدواژگان