چکیده مقاله
هدف : میزان گرایش به ازدواج در هر جامعهای بر اساس انگیزه مندی افراد آن جامعه قابل تبیین است. انگیزه فرآیندی درونی است که رفتار را نیرومند و هدایت میکند و فصل مشترک نیازها، شناختها و هیجانها است. اینکه کدام دسته از عوامل در تعیین گرایش و انگیزش افراد برای ازدواج موثّر میباشند، موضوعی است که در اینجا مورد توجّه قرارگرفته است. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سئوالات است : الف) افراد در آستانهی ازدواج از چه میزان انگیزهمندی برای ازدواج برخوردارند؟ ب) آیا ابعاد مختلفی برای این انگیره وجود دارد؟ ج) انگیزههای عاطفی از چه جایگاهی در گرایش به ازدواج برخوردار می باشند؟ روش : این تحقیق از نوع پیمایشی بوده و جامعه آماری کلیهی دختران و پسران مراجعهکننده به مراکز بهداشتی شهر همدان جهت اقدام برای ازدواج بودند. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، 156 نفر بهعنوان آزمودنی انتخاب شدند. برای سنجش انگیزه مندی از مقیاس محقّق ساخته با پایایی آلفای کرونباخ 87/0 و در تحلیل متغیّرها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی استفاده شد. یافتهها : براساس یافتهها80% آزمودنیها در حدّ متوسطی برای ازدواج انگیزه داشتند. میزان اهمبیت و دلایل در میان دو جنس و درگروههای سنّی و تحصیلی تفاوت معناداری را نشانداد. در تحلیل عاملی شش مولفهی انگیزهی نامناسب، عاطفی، روانشناختی، زیستی، اجتماعی و بدون دلیل حاصل گردید. نتیجهگیری : در یک نتیجهگیری کلّی میتوان گفت اگرچه افراد از میزان انگیزهمندی قابل قبولی برای ازدواج برخوردارند؛ امّا توجّه به چگونگی و کیفیت آن باتوجّه به گرایشی که بیشتر معطوف به وجوه منفی و هیجانی آن است، میتواند نکتهی قابل تأمّلی برای محقّقان و روان شناسان حوزهی ازدواج و خانواده تلقی گردد.