چکیده مقاله
پژوهش حاضر با هدف مقايسۀ هوشهيجانی و سبکهای هويت در زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و زنان عادی انجام گرفت. در يک پژوهش پسرويدادی 120 زن (60 نفر افسرده و 60 نفر عادی) از ميان زنان مراجعهکننده به يک مرکز مشاوره در سال 1390 افسرده تشخيص داده شده بودند و همچنين دانشجويان زن دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقيقات تهران (که بهعنوان افسرده تشخيص داده نشده بودند) با روش نمونهگيری در دسترس انتخاب گرديدند. ابزارهای سنجش شامل مقياس هوش هيجانی (بار-آن، 1997) و پرسشنامۀ گسترشيافتۀ سنجش عينی پايگاه هويت من (بنيون وآدامز، 198 6 ) بود . تحليل يافتهها با ضريب همبستگی پيرسون و MANOVA نشان داد؛ بين زنان افسرده و عادی در سطوح هوش هيجانی تفاوت معناداری وجود دارد ( 001/0 P< ) و بين سبک هويت زنان افسرده و عادی نيز تفاوت معناداری مشاهده گرديد (0 01/0 P< ) . همچنين، بين هوش هيجانی و سبک هويت در زنان افسرده و عادی، بهصورت جداگانه، ارتباط معنیداری وجود داشت (0 01/0 P< ) . اين پژوهش حاکی از ارتباط و اهميت هوش هيجانی و سبک هويت در تبيين افسردگی است که نتايج آن در برنامههای پيشگيرانه و درمانی قابل استفاده است.
واژههای كليدي: خودتنظیمی، کمال گرایی، جهت گیری هدف، دانشجویان