XML مدل شبکه‌ای حاکمیت و اداره: رویکردی جایگزین برای نظام تدوین برنامه‌های توسعه در ایران

کشور ایران سال‌ها است که درگیر مسئله توسعه و برنامه‌ریزی برای توسعه است. اما بحثی که به لحاظ رتبه بر برنامه‌ریزی برای توسعه در یک کشور تقدم دارد، آن است که «راهبری توسعه و برنامه‌هایش در دست کیست؟». پرسش فوق را می‌توان این‌گونه تکرار کرد که «چگونه برنامه‌های توسعه کشور جهت می‌یابد؟ و توسط چه کسی؟». هدف پژوهش حاضر این است که در آن پس از بررسی مدل فعلی، الگویی به منظور تدوین برنامه‌های توسعه در ایران پیشنهاد شود. برای درک بهتر مفاهیم مورد نیاز در تدوین برنامه توسعه، ابتدا در پژوهش حاضر، مفهوم توسعه و برنامه‌ریزی برای آن تبیین می‌شود و سپس با نگاهی نقادانه، برنامه‌های توسعه قبلی مورد بررسی قرار می‌گیرد. در ادامه فرایند تدوین برنامه و سازوکار آن بررسی می‌شود که بیانگر رویکرد مجموعه حاکمیت جمهوری اسلامی ایران به راهبری توسعه در کشور است. در نهایت، با معرفی رویکرد شبکه‌ای در تدوین برنامه، الگویی برای تدوین برنامه پیشنهاد می‌گردد.

بررسی میزان ثبات و پایداری در مدیریت‌های توسعه منطقه‌ای در سال‌های 1384-1385 (نمونه موردی: مدیران ارشد مدیریت توسعه استان آذربایجان شرقی)

در کشور ما، تغییرات مدیران ارشد کشور، دگرگونی‌های سلسله‌مراتبی بسیاری را در سطوح منطقه‌ای و استان‌ها پدید می‌آورد. بعضی سیاستمداران معتقدند این تغییرات، ضروری و اجتناب‌ناپذیر هستند و برخی نیز اعتقاد دارند آثار تخریبی این تغییرات بر روند توسعه منطقه‌ای بسیار زیاد است. ظاهراً یکی از مهمترین مشکلات کشور در مسیر رشد و توسعه منطقه‌ای، متزلزل بودن جایگاه مدیریت و کوتاه بودن دوره آن در مقایسه با سایر کشورها است. در پژوهش حاضر، میزان پایداری مدیران ارشد توسعه منطقه‌ای، در استان آذربایجان شرقی در سال‌های 1358-1384 بررسی می‌شود. همچنین دوره مدیریت، متناسب با تغییرات دولت در سطح کلان طبقه‌بندی می‌گردد و فرضیه‌های پژوهش، بر اساس دوره‌های مختلف مورد آزمون قرار می‌گیرند. به منظور آزمون فرضیه‌ها از آماره‌های استنباطی نظیر مجذور خی و آماره سامرز استفاده شده است. طبق نتایج پژوهش، تفاوت کاملاً معناداری بین میزان پایداری مدیران و سطح تحصیلات، تعلق اجتماعی، دوره‌های سیاسی، سال‌های انتصاب و سوابق مدیریت وجود دارد. متوسط دوره مدیریت در استان آذربایجان شرقی، 8/3 سال است که در مقایسه با سایر استان‌ها بیشتر است.

XML بررسی میزان تأثیر ساختار سازمانی (ابعاد ساختاری) بر توانمندسازی کارکنان:«بررسی موردی: معاونت هزینه وزارت امور اقتصادی و دارایی»

در پژوهش حاضر، رابطه بین ساختار سازمانی (ابعاد ساختاری) و توانمندسازی کارکنان مورد بررسی قرار می‌گیرد. این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است و در آن از روش نمونه‌گیری تصادفی منظم استفاده شده است. جامعه آماری (600 نفر) همه کارکنان معاونت هزینه وزارت امور اقتصادی و دارایی را شامل می‌شود. ابزار جمع‌آوری اطلاعات نیز پرسشنامه (از نوع پرسشنامه توانمندسازی روانشناختی اسپریتزر و پرسشنامه ساختار سازمانی رابینز) است. در پژوهش حاضر، ساختار سازمانی، متغیر مستقل و توانمندسازی، متغیر وابسته تعیین شد. متغیر ساختار سازمانی، سه متغیر فرعی (رسمیت، پیچیدگی و تمرکز) را شامل می‌شود و متغیر توانمندسازی نیز با استفاده از چهار شاخص خوداثربخشی، مؤثر بودن، حق انتخاب و معنی‌داری مورد بررسی قرار می‌گیرد. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها و آزمون فرضیه‌ها، از آزمون همبستگی اسپیرمن، آزمون t مستقل و آزمون (ANOVA) استفاده شده است. یافته‌های پژوهش حاضر نشان می‌دهند که میانگین توانمندی روانشناختی (3.84)، بیانگر توانمندی نسبتاً بالا است. همچنین ضریب همبستگی نشان داد که بین ساختار سازمانی (ابعاد ساختاری) و توانمندسازی کارکنان در معاونت هزینه وزارت امور اقتصادی و دارایی، رابطه معنی‌داری وجود دارد.

تدوین راهبرد توانمندسازی زنان کارآفرین دانشگاهی به روش چارچوب جامع سوات (بررسی موردی: زنان کارآفرین شهرستان شیراز)

امروزه کارآفرینی، یکی از شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی ارزنده و مطلوب است و اهمیت بسیاری در تعالی جوامع و دستیابی به اهداف توسعه پایدار دارد. بنابراین، ضرورت دارد با استفاده از همه فرصت‌ها و ظرفیت‌های بلااستفاده مالی و انسانی، به‌ویژه بهره‌گیری از پتانسیل‌های موجود در زنان دانشگاهی، که یکی از عوامل مؤثر و کارا در توسعه کارآفرینی هستند، راهبردهایی تدوین کنیم که زمینه‌ساز ارتقای کارآفرینی و توانمندسازی زنان کارآفرین در عرصه کارآفرینی باشند. در مقاله حاضر، به منظور تدوین راهبرد توانمندسازی زنان کارآفرین دانشگاهی، از چارچوب جامع تدوین راهبرد استفاده شده است. در مرحله شروع، بیانیه مأموریت تعیین گردیده و سپس در مرحله ورودی، ماتریس ارزیابی عوامل داخلی (IFE) و ماتریس ارزیابی عوامل خارجی(EFE) ارائه شده است. آنگاه با توجه به اطلاعات حاصل در مرحله تطبیق و مقایسه، دو ماتریس سوات (SWOT) و ماتریس داخلی و خارجی IE)) تشکیل شدند. در نهایت، در مرحله تصمیم‌گیری، با استفاده از ماتریس برنامه‌ریزی راهبردی (QSPM)، میزان جذابیت راهبردهای تعیین شده، مورد ارزیابی و قضاوت قرار گرفته است. بدین ترتیب، بهترین راهبرد، ایجاد و توسعه زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی مناسب تعیین شد.

شناسایی عوامل مؤثر بر توانمندسازی کارکنان در شرکت مجتمع گاز پارس جنوبی

در رویکردهای توسعه‌ای به مدیریت منابع انسانی، به روشنی درباره اهمیت و جایگاه عوامل انسانی در سازمان، به عنوان یک دارایی مهم بحث شده است. اگر شرایط مناسبی برای شکوفا شدن استعدادهای فردی فراهم شود، دارایی مذکور، کارایی و عملکرد بهتری خواهد داشت. یکی از مؤثرترین عوامل در بهبود عملکرد کارکنان سازمان، رشد احساس توانمندی در بین آنها است. در مقاله حاضر، تلاش می‌شود عوامل مؤثر بر توانمندسازی کارکنان شرکت مجتمع گاز پارس جنوبی مورد بررسی قرار گیرد. بعد از مرور ادبیات پژوهش، متغیرهای مختلف مؤثر بر توانمندسازی کارکنان شناسایی شد. سپس با استفاده از تحلیل عاملی، متغیرها در دو عامل، دسته‌بندی شدند که عبارت‌اند از: 1) توجه به رشد قابلیت‌های فردی کارکنان و پیشرفت سازمانی و 2) توجه به سبک مدیریت و راهبری منابع انسانی. با استفاده از رگرسیون چندمتغیره نیز مشخص گردید که هر دو عامل بر توانمندی تأثیر دارند.

XML بررسی تحلیلی رابطه رشد اقتصادی و توزیع درآمد در کشورهای منطقه آمریکای لاتین

رابطه میان رشد اقتصادی و توزیع درآمد، از جمله موضوعاتی است که برای همه کشورها به‌ویژه اقتصادهای در حال توسعه بسیار حایز اهمیت است. درباره ارتباط این دو پدیده‏، دیدگاه‌های متفاوت و در بعضی موارد، متضادی وجود دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تحلیلی رابطه رشد اقتصادی و توزیع درآمد در کشورهای حوزه آمریکای لاتین است. برای این کار، از دو شاخص ضریب جینی و نسبت پراکندگی درآمدی دهک‌ها استفاده می‌شود. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، ارتباط این دو پدیده در منطقه آمریکای لاتین، برای برخی کشورها مثبت و برای برخی دیگر منفی بوده است. برای کشورهایی مانند برزیل و آرژانتین، رشد اقتصادی و توزیع درآمد، هم‌جهت بوده‌اند، اما در کشوری مانند شیلی، رشد همراه با سیاست‌های حمایتی جدی دولت، بر توزیع درآمد مؤثر بوده است. در مجموع، از سال ٢٠٠٣ میلادی، در اقتصادهای حوزه آمریکای لاتین، روند بهبود در توزیع درآمد آغاز شده است. ویژگی مهم این دوره، همزمانی رشد اقتصادی با توسعه برنامه‌های حمایت اجتماعی دولت‌هاست. طبقه‌بندی JEL: C15, D31, I21, J23, J31

نقش جهانی شدن اقتصاد در اشتغال بخش خدمات

در تحقیق حاضر، با استفاده از اطلاعات سری زمانی مربوط به اشتغال، دستمزد، هزینه سرمایه و ارزش افزوده تابع تقاضای نیروی کار در کل اقتصاد و در سه بخش خدمات، صنعت و کشاورزی به تفکیک ماهر و غیرماهر و در زیربخشهای خدمات برآورد شده است. برای پیش‌بینی اثر جهانی شدن اقتصاد در قالب سه پیامد ورود سرمایه، آزادسازی تجاری و رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات بر اشتغال، دو متغیر باز بودن اقتصاد و موجودی سرمایه در بخش حمل ونقل و ارتباطات به مدل اضافه شده است. طبق نتایج تحقیق، تأثیر رشد تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات (ICT) بر اشتغال مثبت است، اما اثر آزادسازی تجاری یا درجه باز بودن اقتصاد نامحسوس میباشد و اثر ورود سرمایه به دلیل مکملی سرمایه و نیروی کار مثبت ارزیابی می‌شود، از این رو، نتیجه سه پیامد بر اشتغال، مثبت ارزیابی میگردد. علاوهبراین، تأثیر مثبت این شاخص‌ها بر نیروی کار ماهر، بیشتر از نیروی کار غیرماهر است و نقش مثبت درجه باز بودن اقتصاد بر اشتغال نیروی کار ماهر بخش خدمات، در رتبه اول قرار میگیرد. درباره زیربخشهای خدمات نیز میتوان گفت که در تعامل با اقتصاد جهانی، نظام بانکداری و بیمه‌ای کشور و نیز سیستم حملونقل و ارتباطات، نه تنها بیش از گذشته متأثر خواهند شد، بلکه ایجاد زمینه‌های کسب و کار و فرصت‌های شغلی در این بخشها نیز افزایش خواهد یافت.

ارزیابی مشارکت کارکنان در تصمیم‌گیری مدیران

مقاله حاضر، حاصل پژوهشی است که با هدف سنجش مشارکت کارکنان در تصمیمگیری مدیران و تعیین عوامل مرتبط با آن در یک نهاد دولتی انجام شده است. برای ارزیابی مشارکت کارکنان در تصمیمگیری مدیران، پرسشنامه‌ای با 38 سئوال طراحی شد و پس از تأیید روایی صوری پرسشنامه از طریق کسب نظر اساتید و متخصصان، اعتبار آن با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ، 95/0 برآورد شد. با استفاده از جدول مورگان و از طریق نمونه‌گیری تصادفی، از بین 680 نفر کارکنان رسمی جامعه آماری سازمان مذکور، 330 نفر انتخاب شدند و در پایان محاسبات آماری 240 پاسخنامه کامل (7/72%) انجام شد. در این مطالعه، داده‌های حاصل با استفاده از نرم‌افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. طبق یافته‌های تحقیق، میزان مشارکت کارکنان در تصمیمگیری مدیران، کمتر از سطح متوسط است؛ به غیر از متغیرهای جنسیت و پست سازمانی، متغیرهای تحصیلات، سن و تجربه خدمتی کارکنان با مشارکت آنها در تصمیمگیری مدیران رابطه ندارد.

تدوین استراتژی با روش ماتریس سوات:مطالعه موردی شرکت فراپیوند

در دنیای امروز که شاهد تغییر و تحولات شگرف در زمینه‌های مختلف به‌ویژه فناوری اطلاعات هستیم، محیط با عدم اطمینان بسیاری مواجه شده و رقابت از شدت زیادی برخوردار گردیده است. از این رو، سازمان‌ها به منظور کسب موفقیت در میدان رقابت، باید از نوعی برنامه‌ریزی بهره گیرند که آینده‌نگر و محیط‌گرا باشد، به‌طوری که علاوه بر شناسایی عوامل و تحولات محیطی در یک افق زمانی بلندمدت، تأثیر آنها بر سازمان و نحوه تعامل سازمان با آنها را مشخص کند. این نوع برنامه‌ریزی در واقع همان برنامه‌ریزی استراتژیک است که با بررسی محیط خارجی و داخلی سازمان، فرصت‌ها و تهدیدهای محیطی و قوت‌ها و ضعف‌های داخلی را شناسایی می‌کند و با توجه به مأموریت سازمان، اهداف بلندمدت برای سازمان را تنظیم می‌نماید و برای دستیابی به این اهداف، از بین گزینه‌های استراتژیک، به انتخاب استراتژی‌هایی می‌پردازد که با تکیه بر قوت‌ها و رفع ضعف‌ها، از فرصت‌های ایجاد شده به نحو شایسته استفاده کند و از تهدیدها پرهیز نماید تا در صورت اجرای صحیح، موجب موفقیت سازمان در میدان رقابت شوند (آقازاده، 1383). از آنجایی که امروزه فناوری اطلاعات در سازمان‌ها، هم به عنوان یک فرصت و هم به عنوان تهدید مطرح می‌شود، شرکت‌هایی نیز که در زمینه فناوری اطلاعات، به‌ویژه تولید نرم‌افزار فعالیت می‌کنند، می‌توانند با بهره‌گیری از برنامه‌ریزی استراتژیک، از توانمندهای قابل توجهی برخوردار شوند. از این رو، با توجه به ضرورت برنامه‌‌ریزی استراتژیک برای پاسخگویی به محیط، در این پژوهش هدف آن است که با روش سوات، استراتژی برای شرکت مورد بررسی تدوین شود. برای دستیابی به این هدف، ابتدا اطلاعات مربوط به فرصت‌ها و تهدیدهای پیش‌روی شرکت و نیز نقاط قوت و ضعف شرکت از طریق پرسشنامه و مصاحبه با مؤسسین شرکت، جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل شد. طبق نتایج تحقیق، اولین استراتژی پیشنهادی که شرکت باید بیشترین سرمایه‌گذاری را در آن انجام دهد، عبارت است از: استراتژی نوآوری در محصولات و خدمات. در کنار این استراتژی می‌توان استراتژی گسترش بازار (گسترش فعالیت ابتدا در سطح کشور و سپس در سطح جهانی) را نیز در دستور کار خود قرار دارد.

عوامل مؤثر بر عملکرد مناطق آزاد تجاری ـ صنعتی ایران

تسریع اجرای امور زیربنایی، عمران و آبادانی، رشد و توسعه اقتصادی، ایجاد اشتغال، سرمایه‌گذاری، تولید و صادرات کالاها در کشور، از اهداف مناطق آزاد تجاری در ایران محسوب می‌شود. در پژوهش حاضر، عوامل مؤثر بر عملکرد مناطق آزاد ایران شناسایی شده و درجه تأثیرگذاری هر یک از آنها تعیین گردیده است. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهند که 49 درصد از تغییرپذیری در عملکرد مناطق آزاد تجاری از پنج عامل نشأت می‌گیرد که عبارت‌اند از: 1) الزامات اجرایی و خط‌مشی‌گذاری؛ 2) عوامل محیطی؛ 3) شفاف‌سازی قوانین و مقررات؛ 4) جهت‌گیری استراتژیک؛ و 5) سازوکارهای تأمین مالی

برآوردی از دورکاری برای نمونه‌ای از کارکنان دولتی

یشرفت وسیع و سریع فناوری، آثار گوناگونی بر عرصه‌های مختلف جوامع بشری، از جمله روش‌های انجام کار و وظایف شغلی داشته است. دورکاری از جمله روش‌های نوین انجام کار است که مزایای گوناگونی در سطح فردی و سازمانی دارد. هدف مقاله حاضر، برآوردی عملی از دورکاری با توجه به ویژگی‌های شغلی، به‌ویژه پست و واحد سازمانی آنهاست که از گام‌های بنیانی و حساس در فرایند برنامه‌ریزی دورکاری می‌باشد. پس از مرور مطالعات پیشین، درباره روش پیشنهادی، روش گردآوری داده‌ها، نمونه آماری و فرایند پرسشگری صحبت می‌شود. نتایج مطالعه، بیانگر مناسب بودن 66/1 روز دورکاری در هفته، برای کل افراد نمونه در بخش دولتی است. همچنین نتایج نشان می‌دهند که حداقل 1 روز دورکاری در هفته برای هر واحد سازمانی، مناسب و امکان‌پذیر است.

لزوم توجه به اندازه‌گیری کارایی و بهره‌وری بخش‌های عمومی کشور در برنامه پنجم توسعه براساس ارزیابی کارایی فنی صنعت توزیع ایران با تکنیک DEA

برنامه‌های توسعه، اسنادی راهبردی برای پیشرفت و توسعه هر کشور محسوب می‌شوند. با توجه به نقش، هدف و جایگاه برنامه‌های توسعه، ارزیابی عملکرد بخش‌های مختلف از اهمیت و جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. هدف مقاله حاضر، اندازه‌گیری کارایی شرکت‌های توزیع برق ایران است. سی و هشت شرکت توزیع برق ایران، جامعه مورد مطالعه را تشکیل می‌دهند که به صورت تمام‌شماری مورد مطالعه قرار گرفته‌اند. برای اندازه‌گیری کارایی و ارزیابی عملکرد شرکت‌های توزیع برق، از مدل‌های تحلیل پوششی داده‌های کلاسیک و تصادفی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که از کل منابع تخصیص داده شده به شرکت‌های مذکور، به‌طور متوسط با در نظر گرفتن داده‌های قطعی (تصادفی) حداکثر 77 (74) درصد از منابع برای مأموریت‌های واحدهای توزیع برق ایران کفایت می‌کند تا آنها از نظر فنی کارا شوند. به عبارت دیگر، از حدود 23 (26) درصد از کل منابع شرکت‌های مذکور، در طول دوره ارزیابی استفاده مطلوب نشده است و این منابع هدر رفته است. از آنجایی که می‌توان نتیجه‌ گرفت سایر بخش‌ها نیز تقریباً وضعیت مشابهی دارند، پیشنهاد می‌شود "اندازه‌گیری کارایی و بهره‌وری بخش‌های عمومی در هر سال برنامه پنجم توسعه الزامی شود". بی شک، پیامد حاصل از اجرای این سیاست، علاوه بر ایجاد انگیزه برای تحرک بیشتر بخش‌های مختلف جامعه، به منظور بهبود کارایی و بهره‌وری، موجب استفاده بهینه از منابع و جلوگیری از اتلاف بیت‌المال نیز می‌شود.

« بعدی  ۱۳  ۱۲  ۱۱  ۱۰  ۹  ۸  ۷  ۶  ۵  ۴  ۳  ۲  ۱  قبلی »